شبا که ما بیداریم آقا پلیسه می خوابه / اون خور و پوف می کنه دزد مردمو می چاپه
هر کس که کیسه اش پر زر بود / کلامش متین اگر چه خر بود
خوب بیییییییییییید؟
یکی از وکیلان مجلس مکان
روان بود نم نم سوی پارلمان
بسی شاد و خورسند و شنگول بود
همه جیب هایش پر از پول بود
به لب داشت این نغمه با حال شاد
چو مجلس نباشد من مباد
به ناگاه دستی به پشت بخورد
که سر شانه های کتش را فشرد
چو بر گشت از آشنایان خویش
یکی دید خوشحال و واکرده نیش
که او یک زمان همکلاسیش بود
ز هوش و ز درس از همه پیش بود
به او داد آن تازه وارد سلام
سپس گفت با ذوق و شوقی تمام
چه خوشحالم از دیدنت ای رفیق
که باشد مرا با تو کاری دقیق
چو بشناخت او را جناب وکیل
بجنباند به خنده شاخ سبیل
جواب سلامش به گرمی بداد
سپس دست بر روی دوشش نهاد
به او گفت ای همکلاس عزیز
شده خوب آیا امور تو نیز؟
ندادش سپس فرصت پاسخش
سخن گفت از حال و وضع خودش
که من چون به تحصیل خوردم شکست
زدم غید درس و کلاس هر چه هست
شدم آدمی رند و چآ کرم آب
همه درس خود را شدم فوت آب
بدان سان که چندی پس از آن زمان
نماینده ای شدم در پارلمان
حقوقم بود ده میلیون پول نو
که هر ماه سازم به دورم ولو
چنین پول یا مفت هم شد قرار
کز آقاز دوره شود بر قرار
علاوه بر آن سه میلیارد نیز
گرفتم به وام ای رفیق عزیز
که از بهر خود خانه ای شیک و پیک
بسازم به یک نقطه ی دنج و نیک
بود کار این بنده و دیگران
که چون من وکیلند در پارلمان
سکوت و سکوت و سکوت و سکوت
سکوت و سکوت و سکوت و سکوت
سخن گر بگوییم دانی که چیست
به غیر از صحیح است و احسنت نیست
کنون باز گو کن تو از حال خود
ز کار و ز پول و ز اموال خود
سخن های او چون به اینجا رسید
رفیقش ز دل آه سردی کشید
بگفتا که : اول بگویم ترا
که کاری ندارم با شما
بدان اینکه بنده معلم شدم
ولی حال از این کار نادم شدم
پس از پانزده سال درس و کتاب
لیسانسیه گشتم به صد آب و تاب
برفتم به فرهنگ و گشتم دبیر
حقیقت بگویم که گشتم اسیر
پس از سال ها درس و بحث و کلاس
بود ثروت من همین یک لباس
حقوق من بود صد هزار تومن
بود زار بر عکس وضع تو من
مزایا نباشد مرا یک قران
چه دانی تو با آن حقوق کلان؟
عمل می شود گر اضافا تتان
ز آغاز دوره به دلخواهتان
ولی رتبه ها و مزایای ما
به تعویق افتدبسی سال ها
ز بعد هفت هس سال رتبه یکی
کرم کرده و می دهند آی زکی
و آن نیز خاص دبیران بود
نه شامل به آموزگاران بود
شود چربتر تا سبیل شما
همه سوخت گشته طلب های ما
همین بود کار حقیر فقیر
به تو همنشین سفیر و وزیر
که از این همه ظلم و آگه شوی
پی رفع تبعیض شاید روی
ولی چون شدم آگه از کار تو
پشیمانم اکنون ز دیدار تو
بفهمیدم اکنون که عیب از کجاست
همه نامردی ز سوی شماست
چو شد کار من با اکنون تمام
خداحفظی می کنم والسلام
خوب بیییییییید؟
داستان ترکه درباره نون:
ترکه می گه:نون سنگک دو خاش خاش نمی خوام
نون تافتون تنوری نمی خوام
من تو رو می خوام تو رو می خوام اونارو نمی خوام نفسم تویی تو می دونی هوا رو نمی خوام
بی تو هیچی زی از نونوا نمی خوام تو برشته ای من سوخته نمی خوام
می دونم خیلی زیادی واسه من واسه اینم من تافتون نمی خوام
نون باگت فرانسه نمی خوام
نون سوخته نون مونده نمی خوام
تافتون های خوشمزه رو نمی خوام
سنگک های بامزه رو نمی خوام
تو که نیستی سیرابی نمی خوام
می دونم خیلی زیادی واسه من واسه اینم نونه سوخته نمی خوام
بی تو هیچی از عالم نمی خوام بربری تویی من سنگک نمی خوام
می دونم خیلی زیادی واسه من واسه اینم من تافتون نمی خوام
رزم رستم و ویروس
کنون رزم ویروس ورستم شنو
دگر شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یگی دیسک داد
بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب
که بگرفتم از سایت افراسیاب
برو حال میکن بدین diskهان!
که هم نون وهم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوی خانه اش
شتابان به دیدار رایانه اش
چو آمد به نزد mini towerاش
بزد ضربه بر سر powerاش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت
مر آن disk را در drive اش گذاشت
نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت
یکی list از root دیسک گرفت
در آن disk دیدش یکی file بود
بزد enter آنجا و اجرا نمود
کز آن یک demo شد پس از آن عیان
ابا فیلم و موزیک وشرح وبیان
به ناگه چنان سیستمش کرد hang
که رستم در آن ماند مبهوت و منگ
چو رستم دگر بار reset نمود
همی کرد hangوهمان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم همه مشکلش
وزان disk وبرنامه خوشگلش
چو رستم بدو داد قیچی و ریش
یکی دیسک bootable آورد پیش
یکی toolkit اندرآن disk بود
بر آورد آنرا و اجرا نمود
همی گشت toolkit،hard اندرش
چو کودک که گردد پی مادرش
به ناگه یکی رمز virus یافت
پی حذف امضای ایشان شتافت
چو virus را نیک بشناختش
مر از boot sector بر انداختش
یکی ضربه زد بر سر toolkit
که هر byte آن گشت هشتاد bit
به خاک اندر افکند virus را
تهمتن به رایانه زد بوس را
چنین گفت تهمینه با شو هرش
که این بار بگذشت از پل خرش
قسم خورد رستم به پرور دگار
نکیرد دگر disk از اسفندیار