واست میرم گل فروشی 10 شاخه گل میخرم از این 10 تا یکیش مصنوعیه . تا وقت ی که آخرین شاخه ی گل خشک بشه دوستت دارم.
به دل می گم غم تو خودت راه نده.
دلم می گه: مهمون حبیب خداست
..............................................
..............................................
به علت عزای عمومی از گفتن این جوک معزوریم.
لباس شب | |
|
میخوام از اینجا از یکی از دوستان بسیار خوبم که روز تولدم (۱۲خرداد) رو بهم تبریک گفته بود ولی من
متوجه نشده بودم چون به آی دی سابقم فرستاده بود امروز ۲۳ خرداد که این آفو خوندم خیلی
خوشحال شدم چون اون تنها فامیلی بود که گفت تولدت مبارک.........................................
((دوست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد
دوست آن است که هر لحظه به یادت باشد..............))
لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش خیلی بزرگ بید.
لره میخواست سواره گاوش بشه گاوه مو مو میکرده لره میگه خفه شو اول مو بعد تو
یارو هر روز زنشو کتک میزده آخرش یه روز زنه شاکی میشه میره خونه باباش
باباشم میگیره دختر شو حسابی کتک میزنه میگه برو به شوهرت بگو اگه تو دختر منو میزنی منم زنتو میزنم
مشهد: آن مرد با شمع آمد،
اصفهان: آن مرد پول ندارد،
آبادان: آن مرد آن شب با عینک آفتابی آمد،
شیراز: آن مرد حال نداشت و نیامد،
سنندج: آن مرد سبیل دارد،
زاهدان: آن مرد را کشتند،
اردبیل: آن مرد بار بُرد،
سمنان: آن مرد در بالش پول دارد
به یه ترکه میگن جسم شفاف رو تعریف کن میگه جسمی که بشه از این طرف اون طرفشو ببینی. میگن باریک الله یه مثال بزن؟ میگه نردبون
مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد.
بچه هم میگه :آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود
آدمها شوخی شوخی سنگ میزنن به گنجیشکا و گنجیشکا جدی جدی میرینن به آدمها
آدمها شوخی شوخی زخم زبون میزنن و قلبها جدی جدی میشکنن
پسرها شوخی شوخی میخندن و دخترها جدی جدی عاشق میشن
یک ژاینی بعد از 15 سال به یک مورچه یاد میده که با چوب غذا بخوره بعد اون رو میاره تو میدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور میایستن تا نگاه کنند یک ترکه داشته از اونجا رد میشده میبینه همه عقب وایستادن و یک مورچه هم اون وسط هست میره باپا مورچه رو له میکنه میگه اخه مورچه هم ترس داره
یارو دزدی کرده کرده بود
پلیس هم دنبالش بعد یارو به سرعت خودشو میندازه توی جوب.
پلیسه میگه چیکار میکنی؟
میگه :به شما ربطی نداره انجا مربوط به نیروی دریاییه
پسر رو کرد به پدرش و گفت : بابا جون موضوع انشاء ما «روابط پدر و مادر در خانه است» خواستم از شما بپرسم «بیشعور حمال» را چطور می نویسند
بزرگترین آرزویم این بود که کوچک ترین آرزوی تو باشم.................................
کاشکی که مانیتورت بودم، همیشه رخ به رخت بودم ..... کاشک ی که کیبردت بودم، همیشه لمسم میکردی ..... کاشکی که voice ت بودم، همیشه روی لبت بودم .....کاشکی که mouse ت بودم ، همیشه تویه مشتت بودم .....کاشکی که پسوردت بودم، همیشه توی فکرت بودم ..... کاشک ی که کامپیوتر بودم، همیشه عاشقم بودی!
ضد حال یعنی: 1- روز کنکور خواب بمونی!! 2- سربازی بیفتی لب مرز 3- وقتی داری با یکی آشنا میشی (چت) و کار به شماره میرسه کارتت تموم شه 4-ضد حال یعنی با75/9 افتادن 5-وقتی تو ماشین داری افه میا ی خاموش کنی. 6-ضد حال یعنی وقتی با دوست دختر دومت میر ی بیرون دوست دختر اولت رو ببینی با دوست پسر دومش!!
عزیزم با من باش و از وجود من به زندگیت گرما و صمیمیت ببخش و سرمای سخت زندگیت را با اعتماد به من از بین ببر ،
<<ایران رادیاتور >>