PM! is everything

همه چیز....

PM! is everything

همه چیز....

جک

لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش خیلی بزرگ بید.


به ترکه میگن علی یارت میگه یاره خودتون تیم ما تکمیله

 


لره میخواست سواره گاوش بشه گاوه مو مو میکرده لره میگه خفه شو اول مو بعد تو

 


ترکه میخواسته زنشو بکشه تو غذاش چاقو میریزه

 


یارو هر روز زنشو کتک میزده آخرش یه روز زنه شاکی میشه میره خونه باباش

 

باباشم میگیره دختر شو حسابی کتک میزنه میگه برو به شوهرت بگو اگه تو دختر منو میزنی منم زنتو میزنم


 
کتاب فارسی مدارس بومی می‌شود...

 

مشهد: آن مرد با شمع آمد،

 

اصفهان: آن مرد پول ندارد،

 

آبادان: آن مرد آن شب با عینک آفتابی آمد،

 

شیراز: آن مرد حال نداشت و نیامد،

 

سنندج: آن مرد سبیل دارد،

 

زاهدان: آن مرد را کشتند،

 

اردبیل: آن مرد بار بُرد،

 

سمنان: آن مرد در بالش پول دارد


به یه ترکه میگن جسم شفاف رو تعریف کن میگه جسمی که بشه از این طرف اون طرفشو ببینی. میگن باریک الله یه مثال بزن؟ میگه نردبون


مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد.

بچه هم میگه :آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود

 


آدمها شوخی شوخی سنگ میزنن به گنجیشکا و گنجیشکا جدی جدی میرینن به آدمها

آدمها شوخی شوخی زخم زبون میزنن و قلبها جدی جدی میشکنن

پسرها شوخی شوخی میخندن و دخترها جدی جدی عاشق میشن

 


یک ژاینی بعد از 15 سال به یک مورچه یاد میده که با چوب غذا بخوره بعد اون رو میاره تو میدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور میایستن تا نگاه کنند یک ترکه داشته از اونجا رد میشده میبینه همه عقب وایستادن و یک مورچه هم اون وسط هست میره باپا مورچه رو له میکنه میگه اخه مورچه هم ترس داره


یارو دزدی کرده کرده بود

 پلیس هم دنبالش بعد یارو به سرعت خودشو میندازه توی جوب.

پلیسه میگه چیکار میکنی؟

 میگه :به شما ربطی نداره انجا مربوط به نیروی دریاییه

 


پسر رو کرد به پدرش و گفت : بابا جون موضوع انشاء ما «روابط پدر و مادر در خانه است» خواستم از شما بپرسم «بیشعور حمال» را چطور می نویسند

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد