آلبوم جدید بنیامین بهادری ( خیلی زیباست )
اثری به یاد ماندنی
لکنت خیلی قشنگه
عاشق شدم زیباست
اینم بمونه زیباست
خاطره ها از آلبوم قبلی
بی اعتنا کاره قشنگیه
یادم میاد غمگین اما زیبا
ترانه.واژه از آلبوم قبلی
آدم آهنی کاره جالبی است
امیدواریم از این آلبوم زیبا لذت ببرید !
محبت هزینه ای ندارد ، مهربان باشیم
هیچ کار بزرگی بدون اراده بزرگ میسر نیست
سکوت زبان گویش کسانی است که با زبان نگاه پیوندی آشنا دارند
اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی
هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی ها و یا خوشبختی های ما نیست
از کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد بترس
اگر وعده بزرگ می دهی همانطور تحویل بده
گر دست دهد خاک کف پای نگـــــــــارم
بر لوح بــــــــــصر خط غباری بنـــــــگارم
پروانه او گر رسدم در طلب جـــــــــــان
چون شمع همان دم به دمی جان بسپـــــارم
گر قلب دلم را ننهد دوست عیــــــــــاری
من نقد روان در دمش از دیده شـــــــــمارم
دامن مفشان از من خاکی که پس از من
زین در نــــــــــتواند که برد باد غبــــــــارم
بر بوی کنار تو شدم غرق امـــــید است
از موج سرشــــــکم که رساند به کنـــــارم
زلفین سیـاه تو به دلداری عشــــــــــاق
دادند قـــــــــــراری و بـبردند قــــــــــــرارم
امروز مکش سر زوفای من و انـــدیش
زان شب که من از غم به دعا دست بر آرم
ای باد از آن باده نسیـــــــمی به من آور
کان بوی شـــــــــــفا می دهد دفع خمــــارم
حــافظ لب لعلـــش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جـان را بـه لب آرم
دوست دارم... | |
۱.
تقدیم به او که می داند دوستش دارم . هم او که با داشتنش زمستان سرد بهاری دلنشین خواهد بود...
با تو تا نهایت زمانه ٬ تا باقی وجود٬ تا انتهای عالم فانی٬ عاشقانه خواهم ماند. با تو از کران تا کران٬ تا بلندای قله های سپید خوشبختی ٬ با دو بال نازک به پرواز در خواهم آمد. تجربه اولین عشق با تو شیرین شد خوب من. با تو گل خوشبختی از اعماق وجودم جوانه زد . با تو جرقه های عاشق شدن در آتشکده متروک قلبم شعله کشید و ترانه های عاشقانه ام با تو به حقیقت رسید. انجماد خون در رگهای یخ زده ام ٬ در شراره های آغوش سوزانت ذوب شد و با تو و وجود متبرک توست که می خواهم بمانم تا همیشه و همیشه در کلبه عشق میزبان نفسهای عاشقانه ات خواهم ماند... بغض در گلویم را ندیدی تپش این قلب چشم به راهم راندیدی چه بگویم که هر چه گویم هیچ است تباه است ای کاش بودی مرا میدیدی که چگونه بی تو حیرانم بی یارم گریانم چه سود تو که باورت نمیشود من هر چه گویم گویی هیچ نگفتم میدانی دگران گویند چرا غم چرا غصه اما من چه گویم به دگران جز این که بگویم تو را میخواهم خنده دار است از بس گفته ام تو را میخواهم دیگر هیچ جمله ایی جز این را نمیدانم گویی من جز این هیچ نمیخواهم اما این بدان من تو را میخواهم عشقت را میخواهم قلب مهربانت را میخواهم و در آخر زندگی در کنار تو را میخواهم شاید که گویی چقدر طماع هستم اما به خدا نه من طمع نکردم مگر داشتن تو طمع است مگر بودن در کنار تو توقع زیادیست اگر جوابت آریست پس بگذار بگویم حق باتوست من طمع دارم و آن به دست آوردن توست من به دنبال الماسی هستم که آن توهستی من به دنبال قلبی به وسعت دریا هستم که آن قلب توست من به دنبال قامتی بلند و استوارم که آن قامت توست دیگر چه میخواهی که بگویم من که بارها و بارها گفته ام به دنبال یاقوتی هستم که آن یاقوت تو هستی تو را به خدا بگذار که تو را به دست بیاورم حال با توست خود دانی من چشم به راهم تا کی را نمیدانم فقط انتظار.............انتظار............... انتظار................انتظار چشم به راه ........................................چشم به راه
|